اولین سفر و پایان دوماهگی
سلام به گل پسر نازم. میخوام امروز از اولین مسافرتت بگم. رفتن به پابوس اقا امام رضا.همیشه دوست داشتم اولین جایی که میری سفر پابوس اقا باشه .اخه شما از برکت وجود اقا پیش مایی.برای همین به محض ورود به مشهد به همراه بابا جون و مامان جون و بابایی رفتیم خدمت اقا .البته چون هوا اون چند روز خیلی سرد بود مجبور شدم لباس گرم تنت کنم و شما هم کلی گریه کردی اخه لباس گرم دوست نداری به خصوص کلاه.از بس گریه کردی وقتی رفتیم داخل حرم شما خواب بودی.باباجون شما رو برد پشت پنجره فولاد و تبرکت کرد اخه جای ضریح خیلی شلوغ بود.بعد با ماماجون رفتیم قسمت زنانه.اونجا بود که بیدار شدیو شروع کردی به گریه .البته فکر کنم داشتی به اقا سلام میکردی .وقتی بغلت کردمو رفتیم ر...